نگاهی به ضرورت مطالعه تاریخ و جغرافیا با رویکرد پراگماتیک (peragmatic) و تکیه بر اصل مطلوبیت نهایی(marginal utility)

بسمه تعالی
نگاهی به ضرورت مطالعه تاریخ و جغرافیا با رویکرد پراگماتیک (peragmatic) و تکیه بر اصل مطلوبیت نهایی(marginal utility)
همانگونه که می دانیم درس تاریخ و درس جغرافیا شش کتاب را به خودشان اختصاص داده اند و همین حجم سنگین مطالب باعث شده است تا بسیاری از دانش آموزان مطالعه این درس را کنار بگذارند به خصوص اینکه ضریب این درس در همه زیر گروه ها به جز زیر گروه ۳،۱ می باشد(در زیر گروه ۴ سه می باشد ) لیکن در این مقاله به این خواهیم پرداخت که علیرغم استدلالهای فوق مطالعه این دو درس ضرورت دارد:
۱ مخالفان مطالعه تاریخ و جغرافیا اینطور استدلال می کنند که حجم این دو درس زیاد است و دانشآموزان مطالب خوانده شده را فراموش میکنند پس بهتر است اساساً بر این دو درس تمرکز نکنند این استدلالی اشتباه است چرا که پاک کردن صورت مساله راه حل نیست!مرور مطالب باعث تثبیت می شود اگر برنامهریزی درست و منطبق با اصول مروری باشد نگرانی برای فراموشی مطالب نابجاست و این ادعا که فرصتی برای مرور وجود نخواهد داشت ادعایی است که اثبات پذیر نیست و چه بسا سالها در برنامه دانش آموزان این درس و مرور این درس قرار داده شده است.
۲. مخالفان مطالعه تاریخ و جغرافیا به ضریب یک تاریخ و جغرافیا در کنکور استناد می کنند لیکن این استدلال نیز استدلالی ضعیف است چراکه با نگاهی به زیر گروه ۱ و ۳ می ینیم که علاوه بر تاریخ و جغرافیا دروس دیگری نیز ضریب ۱ دارند بنابراین ضعف دانش آموز در درس تاریخ و جغرافیا قوت او را در دروس دیگر خدشه دار می کند برای مثال در زیرگروه یک که بسیار پرطرفدار است علاوه بر تاریخ و جغرافیا علوم اجتماعی و روانشناسی نیز ضریب ۱ دارد اگر دانش آموزی علوم اجتماعی خود را مثلا ۷۰ درصد بزند ولی تاریخ و جغرافیای خود را ۲۰ بزند و دانشآموز دیگری علوم اجتماعی خود را ۲۰ درصد بزنند و تاریخ و جغرافیای خود را ۷۰ درصد بزند از حیث درصد این دو دانش آموز با یکدیگر برابرند البته ممکن است با توجه به عملکرد دانش آموزان در کنکور آن سال تراز ها متفاوت باشد. البته با توجه به نتایج مشاهده شده در آزمون های آزمایشی چنانچه دانش آموزی در سه درس تاریخ و جغرافیا علوم اجتماعی و روانشناسی درصد برابری داشته باشد تراز وی در تاریخ و جغرافیا بالاتر باشد.
۳. مخالفان مطالعه تاریخ و جغرافیا استدلال می کنند که اگر دانش آموز وقت خود را به جای مطالعه تاریخ و جغرافیا صرف درس هایی با ضریب بالا تر بکند نتیجه بهتری میگیرد این استدلال از دو حیث قابل خدشه است:
اولاً به اندازه کافی برای مطالعه همه دروس زمان است و این هنر برنامهریز است که بتواند همه دروس را در برنامه جای دهد،
ثانیا در مسائل روانشناختی و آموزشی به هیچ عنوان اینگونه نیست که اگر شخصی مثلا با ۵ ساعت مطالعه درصد ۲۰ را کسب کرد پس با ۱۰ ساعت مطالعه در صد ۴۰ را کسب می کند همچنین ملازمه ای وجود ندارد. این استدلال که دانش آموز می تواند وقت تاریخ و جغرافیا را درس های دیگری مثلاً منطق اختصاص دهد و درصد منطق را افزایش دهد لزوما صحیح نیست.
چرا که ممکن است در صد منطق دانش آموز “مطلوب نهایی” او باشد از این اصل به عنوان “مارجینال یوتیلیتی” یاد میشود. به بیان دیگر با توجه به استعداد، آموزش و منابع دانش آموز ممکن است دانش آموز به اندازه لازم در یک درس زمان گذاشته باشد و درصدی که کسب کرده باشد مطلوب نهایی باشد.
نکته دیگر قانون کاهش مطلوبیت حاشیهای در اقتصاد است که توسط آلفرد مارشال ارائه شده و بیان میکند که برای هر فرد مطلوبیت حاشیهای هر چیزی با هر بار افزایش در میزان مصرفش، کاهش پیدا میکند. برای نمونه فردی که در طول یک بازهٔ زمانی یک هفتهای، یک بستنی میخورد، مقداری احساس رضایت (مطلوبیت) میکند، با خوردن بستنی دوم در همان هفته، میزان رضایتِ کل افزایش مییابد، اما میزان افزایش رضایت بر اثر خوردن بستنی دوم، احتمالاً کمتر از میزان افزایش رضایت بر اثر خوردن بستنی اول خواهد بود و در دفعات بعدی نیز این روند ادامه مییابد.(شکل الف)
در مطالعه دروس نیز چنین است چه بسا اگر ساعت مطالعه اختصاص یافته به یک درس بیش از اندازه لازم باشد باعث زده شدن دانش آموزان از درس شده و دانش آموز درس را رها کرده و و با استناد به تسلط خود در آن درس توجه خود را کم کرده و به دلیل عدم توجه به آن دچار افت درصد می شود.
بنابراین اختصاص زمان به یک درس در صورتی که بیش از حد نیاز باشد به فرد لطمه میزند
۴. عدهای قائل به این نظر هستند که دانش آموز باید در ماه های پایانی مثلا از عید به بعد مطالعه تاریخ و جغرافیا را شروع کند این نکته نیز اشتباه است چرا که هرچه به ماههای پایانی نزدیک می شویم فشار روانی و اضطراب دانشآموزان بیشتر می شود و همین مسئله مانع از این می شود که دانش آموز انگیزه کافی را برای مطالعه تاریخ و جغرافیا با آن حجم زیاد پیدا کند و نکته دیگر اینکه آنچه سبب کسب درصد خوب در این درس می شود مرور و تثبیت است چرا که در دروس انسانی بسیار فرار بوده و حتی اگر در فاصله نزدیک به کنکور خوانده شوند چنانچه مرور نشوند تثبیت نخواهند شد و بدیهی است کسی که در ماه های نزدیک به کنکور مطالعه این درس را آغاز می کند به دلیل حجم زیاد فشار روانی و کارهای عقب افتاده ی زیاد،فرصتی برای مرور نخواهد داشت.
۵. عدهای قائل به این نظر هستند که دانشآموزان از میان شش کتاب تاریخ و جغرافیا مثلاً سه کتاب را انتخاب کنند و بخوانند اینگونه می توانند درصد ۵۰ را کسب نماید این دیدگاه به اعتقاد بنده خوش صورتی با سیرتی زشت است و با رویکرد پراگماتیستی در تعارض است چراکه هنگامی که دانش آموز ۵۰% مطالب را مطالعه می کند بعید است که بتواند همه ۵۰ درصد را پاسخ دهد بلکه ممکن است تنها به ۲۰ یا شاید در صد کمتری از سوال ها پاسخ دهد.
۶. نکته دیگر اینکه متاسفانه یا خوشبختانه (به عقیده ی بنده متاسفانه )انتخاب دانشگاه فرهنگیان در میان داوطلبان افزایش یافته است درست است که دانش آموزان رشته ی خاصی را مد نظر قرار دارند، ولی آنچه در مرحله اول برای آنها مهم است صرف ورود به دانشگاه فرهنگیان است. بنابراین ممکن است دانش آموزی که به رشته مثلاً آموزش الهیات علاقه داشته است در انتخاب رشته خود حاضر به انتخاب رشته آموزش تاریخ نیز که در زیر گروه ۴ قرار دارد بشود و شانس خود را برای قبولی ارتقا دهد. این نکته را در انتخاب رشته بسیار دیده ایم بنابراین ضروری است که دانش آموز رتبه خود را در همه زیر گروه ها بهبود بخشد.
بنابراین با توجه به دلایل فوق به نظر میرسد که دانشآموزان باید به جای اینکه جذب نظرات بظاهر زیبا شوند کمر همت ببندند و همه دروس را با توجه به اصل توازن پیش ببرند.
امیرمحقق،رتبه ۱۶ کنکور،مشاور و مدرس رتبه های تک رقمی و دو رقمی
امکان ارسال نظر وجود ندارد.
online viagra tablet canada
canadian pharmacies comparison
phenergan